‍‍  چهارشنبه و پنجشنبه گذشته (۲۱ و ۲۲ آذر) کنفرانس «وحدت اسلامی و خطرات فرقه‌گرایی و دگرستیزی» در مکه با حضور ۱۲۰۰ شخصیت اسلامی از ۲۸  مذهب، نحله و مشرب‌ فقهی، کلامی و حدیثی از ۱۲۷ کشور برگزار شد. برای نخستین بار است که کنفرانسی در این سطح گسترده با موضوع وحدت در عربستان برگزار می‌شود.
این اجلاس با میزبانی اتحادیه‌ی جهان اسلام و سخنرانی پادشاه عربستان کار خود را آغاز کرد. آنچه این کنفرانس را متمایز می‌ساخت نه شرکت مهمانان شیعی امثال سید محمد علی حسینی و نه حضور مفتیان منصوب در دول عربی و اسلامی، بلکه شرکت نمایندگان طریقت‌های مختلف تصوف و دروزی‌ها بود. این اولین بار است که دروزی‌ها و صوفیان به این نوع کنفرانس‌ها دعوت می‌شوند. 
این دو گروه همیشه هدف تکفیر نهاد دینی حاکم در عربستان بوده‌اند؛ حال چه شده است که معزز و مکرم به چنین کنفرانسی در این کشور دعوت می‌شوند؟! چنین به نظر می‌رسد که مرزبندی‌های فقهی و عقیدتی متعارف در حال رنگ راختن و تقلیل به مرزبندی‌‌های سیاسی است. دیگر نشانه‌ بارز این تحول کنار گذاشتن جریان‌های اسلام سیاسی اعم از "سلفیان حَرَکی" و اخوان المسلمین است. برونداد این اتفاق مهم این است که نهاد دینی سنتی ریاض دیگر آن سلطه سابق را ندارد و امروز جریانِ سلفیِ مدخلیِ طرفدار بی‌چون و چرای حاکمیت در حال گسترش نفوذ خود است.
این رویه پس از به قدرت رسیدن محمد بن سلمان آغاز شده است و متاثر از سیاست محمد بن زاید ولی‌عهد ابوظبی است. بن‌زاید الگوی بن‌سلمان است و برای شناخت دقیق رویکردها و سیاست‌های ولیعهد عربستان باید نظری به افکار و اندیشه‌های ولیعهد ابوظبی انداخت.
امارات هم‌ اکنون حامی اصلی جریان‌های مختلف تصوف در جهان اسلام است و به رشد آن‌ها کمک جدی می‌کند. در دو سال اخیر هم صوفیان عربستانی از آزادی عمل بی‌سابقه‌ای برخوردار شده‌اند و مراسم خود چون مولودی‌خوانی و غیره را بدون سختگیری خاصی برگزار می‌کنند.
مدتی پیش دکتر ابراهیم سقاف از مشایخ طریقت صوفی علویه عربستان اظهار داشت که صوفیان این کشور در دوران ملک سلمان و ولیعهدش محمد بن سلمان بهترین روزگار خود را سپری می‌کنند.
البته ریاض این سیاست باز را تنها در قبال اهل تصوف و دروزی‌ها در پیش نگرفته است، بلکه با پیروان دیگر ادیان نیز چنین رفتاری دارد و دو هفته پیش مسیحیان مصری مقیم عربستان اولین آیین مذهبی خود را به جای آوردند.
این رویکرد حاکمیت ریاض در دراز مدت می‌تواند به تلطیف آرای فقهی در این کشور کمک کند و تاثیرگذاری فاکتور مذهب را در سیاست خارجی این کشور کاهش دهد. اگر این اتفاق در دوره‌ای می‌افتاد که روابط عربستان و ایران به این حضیض نرسیده بود، می‌توانست به تقویت چشمگیر آن منجر شود؛ در حالی که امروز روابط دو کشور تابعی از فاکتورهای سیاسی است نه مذهبی.